چاره حب دنیا
خودسازی؛
به طور کلی علاج این مشکل این است که انسان مقید باشد؛ احکام خدا را شوخی نگیرد؛ نگوید امروز این کار عیبی ندارد، فردا توبه میکنم. این دام شیطان است و انسان را به جاهایی میکشاند که بعضی کسان رسیدند. هشتاد سالش است، اگر خودش و هفت پشتش از داراییهایشان بخورند تمام نمیشود، اما باز هم به فکر این است که یک روز دیگر روی صندلی بنشیند یا مال دیگری بر اموالش افزوده شود، چرا؟ عشق است دیگر. عشق به دنیا به جنون میکشد؛ لا یَقُومُونَ إلا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ13 آنهایی که چشم بینا دارند و خودشان مبتلا نشدهاند میگویند چرا این در زندگیاش تلوتلو میخورد؟ چرا این درست راه نمیرود؟
بنابر این برای کسب بصیرت، علاوه بر افزایش معلومات، شناختها و اطلاعات، باید تقوایمان را هم افزایش بدهیم، چون کسی که مبتلا به حب دنیا شد همه مسایل را طور دیگری تفسیر میکند؛ تفسیر دلخواه، بهگونهای که کارهای خودش را توجیه کند. این دام، سر راه بنده و جنابعالی هم هست. مراتب دارد. یکی دامش قویتر و یکی ضعیفتر است، اما این دام را شیطان برای همه گذاشته است.
حاصل عرایضم این است که بصیرت یک مثلث است و سه ضلع دارد. یکی از آنها خدادادی است، اما دو تای دیگر کسبی است. آن دو یکی از راه افزایش معلومات دینی و تحلیلهای صحیح از قضایای تاریخی حاصل میشود و دومی از راه خودسازی و افزایش سطح تقوا و دینداری. اگر اینها بود بصیرت پیدا میشود وگرنه، اگر معلوماتش ضعیف بود در دام خواهد افتاد، و اگر تقوایش هم ضعیف بود باز شیطان از راه دیگری او را فریب خواهد داد و به جایی میکشاند که کار خودش را توجیه میکند و از کار دیگران نیز هرچه موافق سلیقهاش بود تأیید میکند. پس برای کسب بصیرت، ما باید در دو بعد زحمت بکشیم؛ یکی معلوماتمان را افزایش بدهیم و دیگر اینکه خودسازیمان را بالا ببریم.