هشدارامام دررابطه با اسلام آمریکایی!
اسلام ناب محمدی (ص) یا اسلام آمریکایی، مسئله این است
اصطلاح اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی را امام خمینی (ره) وارد ادبیات سیاسی جهان امروز کردند. اصطلاحی که در زمان ائمه اطهار (ع) نیز تحت عنوان اسلام علی (ع) و اسلام معاویه و یا حتی بعدتر از آن تحت عنوان اسلام امام حسین (ع) و اسلام یزید مطرح بوده است.
امام خمینی (ره) به عنوان بنیان گذار انقلاب اسلامی ایران، شاخصه اصلی انقلاب را اسلام علیه اسلام می نامند و برای تبیین این دو نوع اسلام تلاش زیادی کردند تا جایی که در سال آخر در پیام های متعددی ویژگی های این دو نوع اسلام را بیان می کنندريال که به عنوان مثال می توان به پیام قطع نامه 598، فرمان تشکیل بسیج دانشجویی و پیام به هنرمندان اشاره کرد.
ایشان اسلام ناب محمدی را اسلام آمیخته با سیاست، اسلام مبارزه و ستیز با جهانخواران، اسلام عدالت خواه، اسلام ظلم ستیز و عدم سازش، اسلام تحمل سختی ها و مشکلات در راه مبارزه، اسلام ساده زیستی می دانند و در مقابل ویژگی های اسلام آمریکایی را گوشزد می فرمایند و اسلام آمریکایی را اسلام سرمایه داری، اسلام مرفهین بی درد، اسلام منافقین، اسلام راحت طلبان و فرصت طلبان، اسلام جدایی دین از سیاست، اسلام سکوت و سازش و تسلیم و فرومایگی در برابر ستمکاران و مستکبران، اسلام ملی گرایان و لیبرال ها و انجمن حجتیه ای ها، اسلام مقدس نمایان و متحجرین، اسلام کناره گیران و اشکال تراشان و آخوندهای درباری و متحجر و در خدمت سیاست های استعماری معرفی می کنند.
انقلاب اسلامی ایران از لحاظ الگو گرفته از قیام امام حسین (ع) است، زیرا هر دو علیه یک اسلام ساختگی و بی هویت است. در کتاب “نامیرا“ که به معرفی فضای کوفه در دعوت از امام حسین (ع) می پردازد می خوانیم: «بنی امیه از دین خدا بهره نمی گیرد، مگر آنچه آن ها را به دنیا نزدیک می کند. آن ها در عمل فرمان خدا را بر خود متشبه می سازند تا عذری برای گناهانشان داشته باشند.» چیزی که باعث می شود شراب را با نماز جمع بزنند و حلال خدا را حرام کنند و حرام خدا را حلال بشمارند. اجرا نکردن عدالت به دلیل ظلم و ستم خود را تقدیر الهی معرفی کنند و ریشه امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه بخشکانند تا اسلام اجتماعی دیگر معنایی نداشته باشد و آنچه باقی می ماند اسلام فردی باشد آن هم نه با یک قبله واحد. آنچه از فضای کوفه بر می آید این است که اسلام معاویه و یزید، روسل خدا و قرآن را قبول دارند اما بر سر تأویل و تفسیر دین خدا و آیات قرآن با امام که قرآن ناطق است سر جنگ دارند. جنگی که هم در جمل اتفاق افتاد هم در نهروان و هم در صفین. استاد رحیم پور ازغدی در بیانی می فرمایند: « هخیچ یک از درگیری های زمان علی (ع) دعوای اسلام و کفر نبود؛ در زمان علی (ع) سه درگیری وجود دارد که هر دو طرف جنگ مسلمانان هستند یعنی خویشان، اصحاب و بستگان پیامبرند و افرادی هستند که سابقه سربازی برای اسلام داشته اند. هر سه دعواهای جناحی است و اصلاً دعوای حق و باطل نیست، لذا از آن تعبیر به فتنه می شود یعنی مسئله ای که نه فقط عوام بلکه خواص نیز گاهی در آن به اشتباه میافتند.»
بنابراین مسئله ای که در جهان امروز مطرح است جنگ اسلام ناب محمدی (ص) با سالام آمرکایی است نه اسلام و کفر؛ که اگر اسلام ناب زنده شود کفر نابود می شود. «کان الحق، ذهق الباطل». لذا سید مرتضی آوینی در این باره می فرماید: « آخرین مقاتله ما، به مثابه سپاه عدالت، نه با لیبرال دموکراسی غرب، که با سالام آمریکایی است که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دریپاتر است.»
امام خمینی (ره) انقلاب اسلامی را یک انقلاب فرهنگی معرفی می کند که مشخصاً جایگزینی فرهنگ اسلام ناب علیه اسلام آمریکایی است و این در حالی است که پس از گذشتن سه دهه از انقلاب هنوز به این مهم نرسیده ایم؛ که حنی با روی کار آمدن ابزار رسانه ای غرب و ترویج همه سبک های اسلام آمریکایی توجه مردم به اسلام ناب محمدی (ص) کمرنگ می شود؛ چرا که شبکه های نظیر من و تو در حال تبلیغ اسلام آمریکایی هستند نه در حال تبلیغ فرهنگی برآمده از کفر. اسلامی که سابقه طولانی در مقابل اسلام ناب دارد و نماد آن کوفه است. قول «ما اهل کوفه نیستیم» معادل قول مشهور رهبر معظم «من انقلابی ام» است که حرف سنگینی است و باید در عمل ثابت شود که لازمه آن مرور ویژگی های اسلام آمریکایی در زندگی خودمان است.