میلادمیمون بانوزینب کبری شادباش باد
مهمترین عوامل عدم توفیق کامل حوزه در هدایت و حفظ نظام اسلامی
1- عدم توجه کامل به اهمیت نقش نظام اسلامی در تحقق اهداف حوزه علمیه
انقلاب اسلامی به پیروزی رسید تا آرزوی دیرین امت اسلامی در پایه ریزی یک حکومت بر مبنای تعالیم و قوانین اسلامی شیعی محقق شود، حکومتی که هر چند با آرمانها فاصله زیادی دارد اما جهت گیری آن درست بوده و به سمت حداکثرها در پیش است، حکومتی که نه تنها مانعی برای حوزه علمیه نیست بلکه هم جهت با او است. این فرصت استثنایی یک نعمت بی نظیر برای حوزههای علمیه است که در جهت تحقق آرمانهای بلند خود یعنی ترویج و عملی کردن معارف و تعالیم اسلامی در همه عالم، حداکثر استفاده را بکنند، چرا که به واقع موقعیت جدیدی برای حوزههای شیعی پدید آمده و آفاق جدیدی پیش روی جامعه اسلامی گشوده شده است.
از سوی دیگر، نظام اسلامی به عنوان یک الگوی بدیع و عملی، بیشترین تأثیر تبلیغی را در میان ملتهای اسلامی و غیر اسلامی دارد، چرا که هیچ چیز مانند یک الگوی عملیT موفق در جذب و هدایت تشنگان سعادت مؤثر نیست، همچنین واقعیت این است که برای یک انقلاب، انسان سازی از همه چیز مهمتر است. اگر انقلاب انسان سازی نکند Tهیچ کاری نکرده است. این همان چیزی است که رهبر انقلاب بر آن تأکید ویژه کردهاند:
مرحوم سید قطب در یکی از نوشتههایش حرفی دارد … او میگوید اگر طرفداران و داعیان اسلام… به جای نوشتن این همه کتاب، به جای این همه تبلیغات، به جای این همه سخنرانی، اداره این همه مسجد، یک کار برای ترویج اسلام بکنند، آن کار از همه این کارها تأثیرش بیشتر است. و آن اینکه در گوشهای از دنیا… یک حکومت اسلامی تشکیل بدهند؛ نفس تشکیل یک حکومت اسلامی در گوشهای از این دنیای بزرگ اثرش از هزاران کتاب، هزاران سخنرانی، هزاران مطلب نکتهدار در ترویج دین، بیشتر است. ما این را امتحان کردیم. نظام اسلامی وقتی تشکیل شد، فریاد اسلام وقتی از حلقوم آن مرد بزرگ و شجاع و بینظیر خارج شد… ناگهان همه دنیای اسلام قلوبشان متوجه به اسلام شد… اگر انقلاب اسلامی این تأثیر شگرف و عمیق و ماندگار و زیر و رو کننده را نداشت، این قدر با انقلاب اسلامی مبارزه نمیکردند؛ آن هم کسانی که اسمشان مسلمان است.(مقام معظم رهبری، 23/ 02/ 1388:بیانات در دیدار روحانیون و طلاب تشیع و تسنن کردستان).
2- عدم توجه جدی به مشکلات و بحرانهای نظام اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی و شعارهای ضد استکباری آن، موقعیت قدرتهای بزرگ استکباری با تهدید بسیار جدی روبرو شد؛ چرا که ادعای کدخدایی گری ابر قدرتها عملاً مخدوش شد و نظام اسلامی به پشتوانه اسلام و حمایت ملت شجاع خود نه تنها زیر چتر حتی یکی از این ابرقدرتها نرفت که با منافع و زیادهطلبیهای آنها به صورت جدی به مخالفت برخاست.
طبیعی است وجود چنین نظامی برای ابرقدرتها بسیار مضر است؛ مضاف بر اینکه با پیروزی انقلاب، دستهای غارتگر ایشان از منابع ارزشمند و بی شمار این کشور قطع شده بود؛ لذا از همان ابتدا شروع به دشمنی و کارشکنی کردند تا نظام نوپای اسلامی را در نطفه خفه کنند و از هیچ ترفند و حیلهای در این راستا دریغ نکردند و چون در تحمیل جنگ و کودتاهای مختلف و… به نتیجه مطلوب خود نرسیدند، دست به تهاجم گسترده فرهنگی زدند و البته هم باید انصاف داد که با توجه به حجم گسترده تبلیغات و ابزارهای رسانهای و ماهوارهها و…که همگی یکپارچه وارد جنگ نرم با نظام اسلامی شدند، تا حدودی در این جنگ خاموش به موفقیتهایی دست یافتند و تعدادی از آحاد ملت شریف و خصوصاً جوانان را به اسارت فرهنگی گرفتند.
خصوصاً هم اکنون که سایر ملتهای اسلامی و غیر اسلامی نیز در حال الگوبرداری از نظام اسلامی هستند، تلاش قدرتهای استکباری در جهت تخریب هر چه بیشتر این الگوی اسلامی چندین برابر شده است. تضعیف نظام، با ناکارآمد جلوه دادن آن در حل مشکلات مردم و به تبع آن از بین بردن ایمان و دین مردم و به عبارت دیگر فاسد کردن آنها امکان پذیر میشود، چرا که در این صورت، نظام اسلامی، پشتوانه مردمی خود را از دست داده و شکست و سقوط آن راحت و آسان میگردد.
حضرت امام خمینی (ره)و رهبر معظم انقلاب در بسیاری از بیانات خود به عمق دشمنیهای استکبار علیه نظام اسلامی و لزوم مبارزه در برابر آنها اشاره کردهاند که گوشهای از آنها را از نظر میگذرانیم:
«هدف اساسی این است که ما چگونه میخواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسئله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد… همه توطئههای جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم. ما نباید غفلت بکنیم، واقعاً باید به سمتی حرکت نماییم که انشاء اللَّه تمام رگههای وابستگی کشورمان از چنین دنیای متوحشی قطع شود»(امام خمینی صحیفه نور جلد 21).
به پیغمبرش فرمود که به مردم بگو: «من یرتد منکم عن دینه فسوف یأتی اللَّه بقوم یحبهم و یحبونه… امروز ما هم مخاطب به همین خطابیم… اینها هم حرفی نیست؛ حرف مقدمه عمل است، باید عمل کنیم. دشمن از اطراف علیه ما دام چیده است. دام چیدن دشمن، توطئه دشمن، تبییت دشمن ـ «یبیتون»، در قرآن بارها آمده است ـ این دلیل این است که اهمیت، اینجا وجود دارد، اینجا کار بزرگ است، آسان نیست (مقام معظم رهبری،25/9/78 :در دیدار با اعضای مدرسه حقانی).
سکولاریسم یا عدم احساس تکلیف و بی تفاوتی نسبت به مشکلات نظام اسلامی
رهبر معظم انقلاب، در رابطه با ضرورت توجه و حساسیت طلاب و روحانیون به امور نظام، فرمودهاند:
«هیچ کس در عالم روحانیت، اگر انصاف و خرد را میزان قرار بدهد، نمیتواند خودش را از نظام اسلامی جدا بگیرد … این که یک آقایی در یک گوشهای عبایش را بکشد به قول خودش، بگوید من به کارهای کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. روحانی باید از وجود یک چنین نظامی که پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامی است، با همه وجود استقبال کند. بنابراین حوزههای علمیه نمیتوانند سکولار باشند. اینکه ما به مسائل نظام کار نداریم، به مسائل حکومت کار نداریم، این سکولاریسم است».(مقام معظم رهبری، 19/7/1391:بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی).
هم اکنون که حوزه و روحانیت در ایران، از نعمت حکومت و نظامی اسلامی برخوردار شده، سزاست حوزههای علمیه، تمام شؤون مختلف نظام اسلامی را با نگاهی ویژه رصد نموده و در جهت اعتلای آن بکوشد. حوزه علمیه، نباید خود را لحظهای (در نظر و عمل) جدا و دور از نظام تصور کند. برخی از فرمایشات امام راحل w و رهبر عزیز انقلاب در همین رابطه، در ادامه بررسی میشود:
1. امروز یکی از ضروریترین تشکلها، بسیج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاهها باید با تمام توان خود در مراکزشان از انقلاب و اسلام دفاع کنند… حضور شما در صحنهها موجب میشود که ریشه ضد انقلاب در تمامی ابعاد از بیخ و بن قطع گردد.( امام خمینی w، 2/9/67: پیام [به ملت ایران و بسیجیان سلحشور در هفته بسیج (نقش و منزلت بسیج)]).
2. برادران عزیز من! فرزندان اسلام! توجه داشته باشید که باز یک جریانی در کاراست که شما را منعزل کنند..، مبادا …شما را اغفال کنند و برگردانند به کنجهای مدارس و منزوی کنند در حجرهها. شما همان طوری که علم را باید بیاموزید و تقوا در رأس برنامه شما باشد، مهیا بودن از برای دخالت در امور سیاسی و امور اجتماعی و دخالت در مشکلات مسلمین و حاضر بودن از برای دفاع از کشور اسلام باید کوشش کنید (صحیفه نور (صحیفه امام) ج 14، ص 120، 14/12/59).
3. امروز مسئولیت روحانیت، بسیار سنگین است اولین مسئولیت شما عبارت از پاسداری از اسلام و نظام اسلامی است.(مقام معظم رهبری، 4/1/69: در جمع فضلا و طلاب حوزه علمیه مشهد).
4. ذوظیفه اول، حفظ نظام است. هیچ کس نمیتواند به اتکای اینکه فلانجا فلان تخلف شده، حرکتی انجام دهد یا حرفی بزند که این نظام اسلامی را تضعیف کند.(مقام معظم رهبری،14/12/70: دیدار با جمعی از روحانیون).
5. طلبهها باید در صفوف مقدم باشند. اگر جنگ پیش آید، طلبه باید در صفوف مقدم جنگ باشد … این، حقیقتاً یک ارزش است … بهترین عناصر طلبه، کسانی هستند که همین روحیه را در خود داشته باشند و بپرورانند، … حوادث گوناگونی برای انقلاب هست؛ طلاب باید حاضر و آماده باشند.(مقام معظم رهبری، 4/11/69: دیدار با مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم).
6. حوزه علمیه، باید در صف اول حرکت عظیم جامعه قرار داشته باشد…(مقام معظم رهبری، 21/6/73: آغاز درس خارج فقه).
7. جامعه علمی و مذهبی شیعه، اولین چیزی که لازم دارد مبالات است… رها کردن، هر چه شد، شد؛ ما که نمیتوانیم، به ما چه ربطی دارد، اینها نمیشود. بنای این اساس مبارک (انقلاب) به خاطر این شد که آن مرد الهی، با دیگران این فرق اساسی را داشت که هرگز نگفت: آنچه در جامعه اتفاق میافتد به من مربوط نیست…(مقام معظم رهبری، 20/6/73: شروع درس خارج فقه).
8. نقش روحانیت در نظام اسلامی، از همیشه بارزتر و تکلیف آنها از همیشه سنگینتر است… همان قدر که نقش روحانیت در این انقلاب بارز است، همان قدر تکلیفش سنگین است. (مقام معظم رهبری، 30/4/66:دیدار با علما و روحانیون اردبیل).
9. طلبههای جوان، فضلای عزیز، مدرسان محترم و علمای حوزه! امروز، این حوزه انقلابی و آگاه، امانتی در دست شماست…حوزه را انقلابی حفظ کنید و انقلاب را در حوزه گرامی بدارید. حضور انقلابی، احساسات انقلابی، درک انقلابی و سیاست انقلابی، سیاست اصلی حوزه علمیه است. (مقام معظم رهبری، 11/6/64: در جمع فضلا و طلاب حوزه علمیه مشهد).
10. چهرههای انقلابی در حوزهها باید محترم باشند… کسانی که خدمتی از خدمات از انقلاب را بر دوش دارند، ارزش است (مقام معظم رهبری، 29/6/71: آغاز دوره جدید درس خارج فقه).
حکومت در نظر مجتهد واقعی، فلسفه عملی تمامی فقه است
اجتهاد، رفیعترین قله علمی و اساسیترین عنصر پویایی حوزههای علمی شیعی بوده و هست. ظهور قوه اجتهاد، مهمترین هدف علمی در حوزههای علمیه است. اما اجتهاد علاوه بر بعد علمی، ابعاد دیگری را در فرد میپروراند که وجود آنها همچون بعد علمی، لازمه اجتهاد قرار گرفته است. در دوران غیبت، وظیفه هدایت، تربیت و تزکیه مردم، بر عهده وارثان انبیاء یعنی علمای ربانی گذاشته شده است. مجتهد، شخصی است کسی که نه فقط در بعد علمی که در همه ابعاد، از معصومین الگوگیری کرده است؛ همانطور که معصومین جامع الابعاد بودند، وارثان ایشان نیز باید در همه ابعاد، پیرو واقعی ایشان باشند.
حضرت امام خمینی (ره)در بیان شرائط مجتهد جامع الشرائط میفرماید:
مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد. برای مردم و جوانان و حتی عوام هم قابل قبول نیست که مرجع و مجتهدش بگوید من در مسائل سیاسی اظهارنظر نمیکنم. آشنایی به روش برخورد با حیلهها و تزویرهای فرهنگ حاکم بر جهان، داشتن بصیرت و دید اقتصادی… یک مجتهد باید زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی و حتی غیر اسلامی را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدی که در خور شأن مجتهد است واقعاً مدیر و مدبّر باشد. حکومت در نظر مجتهد واقعی فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است… فقه، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است (صحیفه امام، ج21، ص: 291).بنابراین، تنها بعد علمی برای یک فقیه یا مجتهد کفایت نمیکند، مجتهد جامعالشرایط به کسی میگویند که علاوه بر اجتهاد در بعد علمی در ابعاد دیگری چون تقوا و خلوص و سیاست و مدیریت و آگاهی از امور زمانه و استعداد و زیرکی و بصیرت و… نیز در سطح بالایی از تسلط و اشراف باشد.
کمرنگ شدن روحیه جهادی در حوزه علمیه
کسب قوه و ملکه اجتهاد، همانطور که از نام آن روشن است، تنها همراه با تلاش و ممارست فراوان، حاصل میشود. در ادامه برخی فرمایشات رهبر انقلاب مبنی بر اهمیت و لزوم زندگی جهادی بررسی میشود:
1-همه کارها مجاهدت لازم دارد. بدون مجاهدت نه به دنیا و نه به آخرت میشود رسید…اگر تلاش نکرد، نه. مثل یک سنگی همان جا خواهد ماند، حرکتی نخواهد کرد. (مقام معظم رهبری، 23/8/74: در مراسم عمامهگذاری در سالروز ولادت حضرت زهرا B).
2-اگر بخواهیم به وظایف، درست عمل کنیم، پیمودن راه از حالا به بعد، یقیناً آسانتر از راه گذشته ما نیست، راه دشواری است. از حالا به بعد مسئله، مسئله حفظ ارزشهاست… با زبان ممکن نیست. با عمل و تلاش و فداکاری و امید و آمادگی و علم و تقوا ممکن است… اگر خدای نکرده روحانیون خسته و ملول و نرمیده و دلبسته شدند، از راحتی و آسودگی خشنود شدند، به آن عادت کردند از خطر و سختی گریزان شدند، بار بر زمین خواهد ماند و این فکر پیش نخواهد رفت. (مقام معظم رهبری، 5/8/69 : دیدار با روحانیون و طلاب آزاده).
3-طلبه جوان و روحانی باید پرکار و پر تلاش باشد و از کار خسته نشود. اندکی احساس خستگی و میل به راحت طلبی، کار را خراب خواهد کرد، باید خستگی ناپذیر باشید… دنبال کار را بگیرید و خسته نشوید هر کاری را که شروع میکنید تا نهایت آن کار بروید و احساس کسالت و ملامت نکنید.(مقام معظم رهبری، 12/11/66: در مراسم عمامه گذاری طلاب مدرسه علمیه مجد)
4-معیار جهاد شمشیر نیست، میدان جنگ هم نیست. معیار جهاد همان چیزی است که امروز در تعارف زبان فعلی فارسی ما، در کلمه مبارزه وجود دارد. فلانی آدم مبارزی است، فلانی آدم مبارزی نیست… در مبارزه دو چیز حتماً لازم است: یکی اینکه در او جدّ و جهدی باشد، تحرّکی باشد…دوم اینکه در مقابلش یک دشمنی باشد…تنبلی و نشستن و بیکارگی و بیاهتمامی، از امت پیغمبر خواسته نیست.(مقام معظم رهبری، 20/6/73: شروع درس خارج فقه).